توروزهای نوجوونی وجوونی وقتی دیدی دوازدهم هرماه روبه شماتبریک میگم یه وقت نگی مامی چه بیکاربوده!!یادت باشه یه مادرعاشق بودم وهستم وخواهم بود.چهل ونه ماهگیت مبارک نفسی.یک ماه ازروز قشنگ تولدت گذشت.الهی شکر.ازحال وهوای این روزهابگم که بعضی روزابه قدری شیطونی میکنی که من اینجوری میشم البته شیطونی که نه دوست داری ازصبح تاشب فقط بازی کنیم.اونم بازیهای خیالی شمارو.بعداینکه اسم اون دخترعروسکت روکه سمیه جون بهت کادو داده بودروگذاشتی رعناوشده خانوم اما(باتشدید) واینکه اینروزهاعجیب برای هستی مادری میکنی!وقتی یه چنددقیقه تنهاش میذاری سریع پامیشی وبازبون شیرینت میگی:الهی مادربرات بمیره که تنهاموندی!! یه ضرب المثل میگی:پاتوازدمت درازترنکن!دیگه این...